تبیان، دستیار زندگی
دنیا، بازار است؛ بازاری بزرگ و پر از رنگ و زرق بازاریانی که در انتظار حواس‌پرتی تو نشسته‌اند تا کم‌فروشی کنند، تا زندگیت را بگیرند و به جایش، متاعی اندک را به دستت بدهند!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بزرگ‌ترین بازار در انتظار حواس‌پرتی مشتریان

بازخوانی متفاوت آیاتی که بارها خوانده‌ایم (63)


دنیا، بازار است؛ بازاری بزرگ و پر از رنگ و زرق بازاریانی که در انتظار حواس‌پرتی تو نشسته‌اند تا کم‌فروشی کنند، تا زندگی‌ات را بگیرند و به جایش، متاعی اندک را به دستت بدهند!


قرآن

«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏»

و هرگز چشمان خود را به نعمت‌هاى مادى، كه به گروه‏هایى از آنان داده‏ایم، میفكن! اینها شكوفه‏هاى زندگى دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است! (سوره مبارکه طه آیه 131)

کتاب‌ها می‌نویسند:

در آیه شریفه، منظور از "رزق الهی‌" با توجه به قسمت نخست آیه، مراد از رزق‌، رزق و روزی آخرتی است‌.1

برخی دیگر آن را به ایمان و اسلام‌، قرآن و آیات الهی و روزی‌های حلال و پاکیزه نیز، معنا کرده‌اند.

با تو می‌گویم‌:

نمی‌دانم هر چند وقت یک بار گذرت به بازار می‌افتد و اصلاً از آن آدم‌هایی هستی که تا دلشان می‌گیرد و کم‌حوصله می‌شوند، به جای هر کاری و رفتن به هر جایی، سری به بازار می‌زنند، چشم می‌دوزند به ویترین پر رنگ مغازه‌ها و زل می‌زنند به بساط جنس‌های جور و واجور و غرق می‌شوند در سر و صدا و رنگ و قیمت، و دست آخر هم با چند تکه جنس و معمولاً کیف پول خالی، به خانه‌هایشان برمی‌گردند، و وقتی نگاهی به خریدهایشان می‌اندازند، می‌بینند که ضرر کرده‌اند که به هیچ کدام از چیزهایی که خریده‌اند، نیاز نداشته‌اند و تنها پول و پس اندازشان از دست رفته است.

یا نه، شاید هم از آدم‌هایی باشی که شبیه من، مسیر هر روزه‌ات دقیقاً از وسط بازار می‌گذرد و هر روز مجبوری که از شلوغی بین آدم‌ها بگذری تا به خانه برسی.

شاید هم از آدم‌هایی باشی که عذاب‌آورترین کار دنیا برایشان خرید باشد و معطلی توی این مغازه و آن مغازه!

خلاصه، جزو هر گروه و دسته‌ای که باشی؛ اهل تجارت باشی یا نباشی؛ ناگزیری از یک تجارت بزرگ... از یک خرید و فروش!فروش زندگی... فروش لحظه‌ها و ثانیه‌ها و عمرتان! که زندگی مگر چیست جز متاعی برای تجارت؛ تجارتی شگفت...

و دنیا بازار است؛ بازاری بزرگ و پر از رنگ و زرق بازاریانی که در انتظار حواس پرتی تو نشسته‌اند تا کم‌فروشی کنند، تا زندگیت را بگیرند و به جایش، متاعی اندک را به دستت بدهند.

جزو هر گروه و دسته‌ای که باشی؛ اهل تجارت باشی یا نباشی؛ ناگزیری از یک تجارت بزرگ... از یک خرید و فروش!فروش زندگی... فروش لحظه‌ها و ثانیه‌ها و عمرتان! که زندگی مگر چیست جز متاعی برای تجارت؛ تجارتی شگفت...

و تو چاره‌ای نداری جز عبور از این بازار و  تجارت! اما تجارتی پر سود... تجارتی که ضرر نداشته باشد، که وقتی تنها می‌شوی، وقتی چشم‌هایت را می بندی و خودت می‌مانی و خودت؛ پشیمان نباشی از لحظه‌های زندگی‌ات که فروختی. که زیان‌کار نباشی. چرا که در این بازار، سر در این بازار، کسی بزرگ، کسی بزرگ‌تر با صدایی رساتر از همه صداها می‌گوید که:

"سرمایه‌ات را به بازاریان این بازار نفروش... که معامله با اهل بازار چیزی ندارد جز زیان... زیانی آشکار! که کسی قدر سرمایه‌ی تو را که زندگی است، نمی‌داند... که زندگی‌ات را که به اهل این بازار بفروشی، تنها چیزی که به دست می‌آوری، متاعی اندک است... کالایی بی ارزش! 1"

کسی که از روز بنا شدن این بازار تا همین امروز، مدام می‌گوید که: "آنچه به قیمت فروختن تمام زندگی‌تان خریده‌اید، کالایی اندک است... متاعی بی ارزش، که اهل این بازار برایتان زینت داده‌اند، و غافلید از قدر لحظاتی که فروختید!2 "

کسی که خودش گفت و کسانی را نیز فرستاد تا در تمام بازار بگردند و به هرکس که رسیدند بگویند که: "این بازار تنها یک سرگرمی است...  یک بازی ...3" و کدام بازی است که واقعی باشد؟! کدام سرگرمی است که حقیقت داشته باشد؟!

کسانی که راه افتادند تا به گروهی که محو زرق و برق بازار شده بودند بگویند، که: "تمام این بازار و کالاهایش در برابر دارایی صاحب آن، اندک است...4"

قرآن

صاحب بازار گفت و گفت و کسانی در همهمه و شلوغی بازار، صدایش را شنیدند... دانستند که اوست صاحب همه‌ی سرمایه‌ها... صاحب همه زندگی‌ها5... سرمایه‌شان را که زندگی بود، به صاحب بازار سپردند و روزی‌خور همیشگی صاحب بازار شدند.6

حالا هزاران سال است که از بنای بازار می‌گذرد و ما ناگزیریم از خرید و فروش... ناچاریم به گذشتن از بازار... مجبوریم به گذشتن از میان بازار... و ناگزیریم از تجارت لحظه‌ها و شب و روزهایمان!

حالا، این روزها زرق و برق این بازار بیشتر شده و کالاها پر رنگ‌تر شده‌اند... بساط ها پر رنگ و لعاب‌ترند و همهمه‌ها بیشتر شده است... اما هنوز هم، از میان همه‌ی سر و صداها، از لابه‌لای شلوغی‌های مدام و رنگ‌های متنوع کالاهای بازار، صدای کسی به گوش می‌رسد که بالاتر از همه صداها، بلند می‌گوید:

"و هرگز چشمان خود را به نعمت‌هاى مادى، كه به گروه‏هایى از آنان داده‏ایم، میفكن! اینها شكوفه‏هاى زندگى دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است!" 7

نویسنده: زهرا نوری لطیف

کارشناس شبکه تخصصی قرآن تبیان


1) تفسیر المیزان  تالیف علامه طباطبایی‌، ج 14، ص 238 / مجمع‌البیان‌ تالیف طبرسی‌، ج 7، ص 68

2) فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ توبه/38

3) یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ روم/7

4) و َمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ انعام/32

5) یا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دارُ الْقَرارِ غافر/39

6) وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْیی‏ وَ نُمیتُ وَ نَحْنُ الْوارِثُونَ حجر/23

7) وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ بقره/154-

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ آل عمران/169